10.22081/sn.2023.74939

نگاگای قشنگ

موضوعات

داستان

ناگاگا

اعظم موسوی

«ناگاگا» اسم قصه‌ی ماست.

صاحب این قصه یک دختر کوچک است به نام ترنم.

بچه‌ها! شاید این قصه‌، قصه‌‌ی شما هم باشد.

اصلاً حالا که قرار است قصه را برای شما بنویسم، با من بیایید!

ترنم چهار ماه پیش برای جشن تولد یک سالگی، یک بسته مداد رنگی هدیه گرفته است.

 مامان ترنم روی دیوار کاغذهای سفید بزرگ چسبانده تا ترنم کوچولو هر چه می‌خواهد خط‌خطی کند.

من توی خط‌خطی‌های ترنم یک موش کوچک می‌بینم.

شما هم می‌بینید؟

شاید چیزهای دیگر هم بتوانیم توی خط‌خطی‌ها پیدا کنیم.

مثلاً یک دانه سیب یا... .

ترنم کوچولو کنار خط‌خطی‌ها خوابش برده است.

مامان او را بغل می‌کند.

مامان او را می‌گذارد توی تختش.

ترنم توی خواب می‌گوید: «ناگاگا.»

مامان چراغ اتاق را خاموش می‌کند و با خودش می‌گوید:

- ناگاگا!

 یک صبح تازه شروع شده است.

ترنم دوباره کنار دیوار ایستاده است.

 او روی کاغذهای سفیدی که دوباره مامان چسبانده، خط‌خطی می‌کند.

مامان ترنم می‌پرسد: «دخترم داری چه‌کار می‌کنی؟»

ترنم می‌گوید: «ناگاگا.»

مامان به نقاشی ترنم کوچولو نگاه می‌کند و با خنده می‌گوید: «ناگاگاهای قشنگ!»

ترنم کوچولو به نقاشی کردن ادامه می‌دهد.

من توی نقاشی او یک خانه‌ی کوچک می‌بینم.

خب بچه‌ها! شما توی ناگاگای ترنم کوچولو چه می‌بینید؟

CAPTCHA Image