با والدین
طیبه رضوانی
در این شماره میخواهیم درباره اهمیت پذیرش احساس کودک از سمت والدین، صحبت کنیم و نظرات بعضی پژوهشگران مطرح این حوزه را با هم مرور کنیم.
هیمگینات روان درمانگر بالینی میگوید: والدین باید احساسات فرزندانشان را بپذیرند اما نیازی نیست تمام رفتارهای آنها را قبول کنند.
رودلولف دریکرز میگوید:
یک کودک بدرفتار، کودکی ناامید است. متاسفانه بعضی والدین با هزار روش نامحسوس، به وسیله لحن و صدا و رفتار به کودک نشان میدهند که او غیرمنطقی، ناشی و به طور کلی پایین تر از آنهاست. والدین بسیاری از اوقات نمیدانند با چه روشهایی کودکانشان را دلسرد میکنند.
به عنوان مثال لازم نیست حتما با کلام خود ، کودک را تحقیر کنید گاهی وقتها زبان بدن شما، مدل نگاه کردنتان میتواند به همان اندازه کودک را تحقیر و روحیه او را تخریب کند.
پرفسور دیوید الکیند میگوید:
نوجوانان در دوران نوجوانی تمام گناهان، واقعیات و تصوراتی را که در دوران کودکی بهآنها تحمیل کردیم به ما برمیگردانند.
در واقع تحمیل حس گناه به کودک نوعی خشونت و استثمار محسوب میشود که در دوران نوجوانی اثراتش روی روان نوجوان کاملا مشهود میشود.
گاتمن اعتقاد دارد که برای کمک به بچهها باید در فضایی همدلانه با احساسات آنها کنار آمد و آنها را راهنمایی کرد.
او این حالت را تربیت عاطفی مینامد . گاتمن و همکارانش طی تحقیقی فرزندان ۱۱۹ خانواده را از سن ۴ سالگی تا بلوغ تحت نظر گرفتند. نتیجه تحقیق این بود:
کودکانی که والدینشان به طور ثابت از تربیت عاطفی استفاده میکردند از سلامت جسمی و موفقیت تحصیلی بالاتری نسبت به کودکانی که والدین شان این روش تربیتی را نداشتند برخوردار بودند. این بچهها رابطه بهتری با دوستانشان داشتند و مشکلات رفتاری و تمایل به خشونت کمتری داشتند.
گاتمن معتقد است زمانی که والدین بچه هایشان را کمک میکنند تا با احساسات منفی مثل احساس گناه، پشیمانی و غم کنار بیایند فرزندانشان احساس حمایت بیشتری میکنند.
نقطه مشترکی در تمام این تحقیقات وجود دارد و آن این است که والدین باید با فرزندانشان رابطه همدلانه برقرار کنند و باعث ناکامی آنها نشوند.
ارسال نظر در مورد این مقاله