دعای درخت
ریحانه جهاندیده
درخت حیاط ما دستهایش را به سوی آسمان بلند کرده است. من فکر میکنم او دارد با خدا حرف میزند. من این را به مادرم گفتم.
مادرم گفت: «درست است. درختها خدا را دوست دارند و با او حرف میزنند.»
من زیر سایهی درخت دراز میکشم تا دعایش را بشنوم.
پرندههای روی درخت هم ساکت شدهاند. انگار آنها هم دلشان میخواهد دعای درخت را بشنوند!
من صدای درخت را نمیشنوم. فقط صدای برگهایش را میشنوم. فکر کنم درخت دوست دارد آهسته توی دلش دعا کند.
من و پرندهها هم ساکت هستیم تا حواس درخت پرت نشود.
***
آیا نمیبینی هر کس در آسمانها و زمین است و خورشید و ماه و ستارگان و کوهها و درخت و جنبندگان و عدهی بیشماری از مردم و... برای خدا سجده میکنند.
سورهی حج، آیهی18
ارسال نظر در مورد این مقاله