گنجشک گرسنه
عفت زینلی
گنجشک ریزه میزهای
پرواز میکرد تو آسمون
اینور و اونور رو میگشت
دنبال خردههای نون
صدای اون پیچیده بود
تو کوچهها و خونهها
انگار با جیکجیکش میگفت
یه جملههایی رو به ما:
- جیک و جیک و جیک، جیک و جیک و جیک
آی خونهدار و بچّهدار!
اگر که خُردهنون داری
لطفاً برای من بیار!
دوستی
طاهره اکرمی
موشموشکه دوباره
افتاده توی صندوق
رفته بوده برداره
یکی، دو سهتا فندق
گربه براش آورده
طناب رنگیرنگی
من تا حالا ندیدم
دوستی به این قشنگی
ارسال نظر در مورد این مقاله