حالِ خوب

10.22081/sn.2019.67919

حالِ خوب


حالِ خوب

فاطمه بختیاری

1. دوچرخه    2. بابا     3. دستمال    4. رضا   5. دستمال     6. تلمبه    7. ظرف روغن

1  2 مریض شده بود. چرخ 1 باد ندارد و موقع راه رفتن صدا می‌کند. 4 برایش شعر خواند و با دستمال تمیزش کرد؛ امّا 1 خوب نشد. 4 از 2 پرسید: «حالا چی‌کار کنیم؟»

2 گفت: «اگر کمک کنی، زود حالش خوب می‌شود.»

2  6 را آورد. 4  6 را گرفت و 2  چرخ 1 را باد کرد. حالِ 1 بهتر شد.

2 گفت: «7  1 را بیاور.»

4 از گوشه‌ی حیاط 7 را برداشت. 2 به زنجیر 1 روغن زد. حالِ 1 خوبِ خوب شد و دیگر موقع راه رفتن صدا نمی‌کرد.

2 و 4 سوار 1 شدند. 1 که حالش خوب شده بود، تند تند رفت.

CAPTCHA Image