دوستت داریم آقای خرگوش!

10.22081/sn.2019.67158

دوستت داریم آقای خرگوش!


اکرم الف‌خانی

روز معلّم نزدیک بود. حیوانات قرار گذاشتند برای آقای خرگوش سرودی را آماده کنند. گربه گفت: «اوّلش را این‌طوری آهنگ بزنیم: میییییییییو میو میییییو میییو.»

گنجشک گفت: «من هم باید این‌جوری بخوانم: «جییییییییکو جیکو جیییییکو جیکو.»

همه خندیدند.

کلاغ گفت: «همه به دهان من نگاه کنید و بلند بگویید: «قااااااار قااااار.»

گاو گفت: «مااااار مااااار.»

همه ترسیدند و گفتند: «وای! دوباره مارِ پُر شر و شور آمد.»

گاو خندید و گفت: «نخیر! می‌خواستم آهنگ کلاغ را کار کنم.»

حیوانات دیدند این‌طوری نمی‌شود. فکر کردند که چه‌طوری آهنگ بسازند. یک‌دفعه باران آمد: «دوب دوب دوب.»

بعد باد خواند: «هو هو هو.»

برگ‌ها تکان خوردند: «خش خش خش.»

همه گوش‌های‌شان را تیز کردند: دوب دوب دوب، هو هو هو، خش خش خش.

هر کس آهنگ خودش را می‌زد. چه آهنگ قشنگی!

کلاغ گفت: «قار قار قار.»

مرغ گفت: «قد قد قد.»

قورباغه گفت: «قور قور قور.»

گربه گفت: «میو میو میو.»

گاو بلند گفت: «ما ما ما ماااا دوستت داریم آقای خرگوش!»

حیوانات دست زدند و گفتند: «همین خوبه، همین خوبه!»

بقیّه هم گفتند: «ما هم همراه آهنگ شما، پَر و پا و گوش و دُم‌مان را تکان می‌دهیم؛ این‌جوری قشنگ‌تر می‌شود.»

CAPTCHA Image