گربهی آبکشیده
عفت زینلی
دستِ سیاه گربه
تو حوض آب درازه
میخواد بگیره از حوض
ماهی سرخ و تازه
ماهی کوچولو امّا
با شیرجه و پیچ و تاب
میپاشه روی گربه
شالاپ شالاپ شالاپ، آب
گربهی آبکشیده
داد و هوار میکنه
از دست ماهی قرمز
زودی فرار میکنه
******
خندهی بهار
نفیسه جعفرپور
تو کوچهها پیچیده
بوی گل بنفشه
بهار میخواد زود بیاد
منتظر یه کفشه
یه کفش رنگی میخواد
برق بزنه حسابی
بپوشه زیر بارون
تو آسمون آبی
سُر بخوره با خنده
از پُل رنگینکمون
قهقهههای خندهش
بپیچه تو کوچهمون
ارسال نظر در مورد این مقاله