ماهی سفید

10.22081/sn.2019.67136

ماهی سفید


ماهی سفید

مریم عاطفی

1 به 2 گفت: «دوتا 3 قرمز لطفاً!»

آقای 2 توری‌اش را توی لگن برد. یک 3 سفید پرید توی توری. 1 گفت: «این نه؛ آن یکی... قرمزه.»

آقای 2 می‌خواست 3 سفید را از توی توری بیرون بیاورد. من گفتم: «من این 3 را می‌خواهم.»

1 گفت: «این 3 بی‌رنگ و رو است.»

من گفتم: «بی‌رنگ ‌و رو نیست. سفید است. یک 3 سفیدِ کوچولو که دوست دارد پیش من باشد.»

من و 1 و 3 سفید کوچولوی توی 4 به خانه آمدیم. فکر کردم چی‌کار کنم که 1، 3 سفید کوچولو را دوست داشته باشد.

گشتم و گشتم. چندتا سنگ شیشه‌ای قرمز پیدا کردم. یک تکّه روبان صورتی پیدا کردم. آبرنگ را هم برداشتم. سنگ‌های شیشه‌ای قرمز را توی 4 انداختم. روبان صورتی را دور 4 بستم. با آبرنگ، پشت 4 را آبی کردم.

1 به اتاق آمد. 4 را دید. با خوش‌حالی گفت: «وای! این پری دریایی قشنگ از کجا آمده؟»

من و 1 و بابا بعد از تعطیلات عید، پری دریایی را پیش دوستانش بردیم؛ به یک رودخانه‌ی بزرگ پر از 3 ‌های کوچولو.

1   مامان

2   ماهی‌فروش

3   ماهی

4  تُنگ

CAPTCHA Image