دوستهای جدید | ||
![]() | ||
سیدهمریم طیار آرمین 1 بچّهها 2 توپ 3 چرخوفلک 4 سُرسُره 5 1 داشت توی پارک 3 بازی میکرد. دوتا بچّه آمدند و گفتند: «ما هم بیاییم بازی؟» 1 یک نگاه به 2 کرد، یک نگاه هم به 3. بعدش گفت: «نه! 3 خودمه.» 2 گفتند: «باشد. پس ما میرویم یک بازی دیگر میکنیم.» بعدش دویدند و به طرف 5 و 4 رفتند. 1 تنهاتنها با 3 بازی کرد. 3 را به درخت زد، به زمین زد، به هوا انداخت. تا اینکه از تنهایی بازی کردن، خسته شد. 1، 2 را دید که دارند 5 بازی میکنند. 3 را برداشت و پیش 5 رفت. به 2 گفت: «2 میآیید بازی؟» 2 به همدیگر نگاه کردند. بعد خندیدند و گفتند: «اوّل تو بیا بازی!» 1 خوشحال شد. 3 را به زمین انداخت و از 5 بالا رفت. سهتایی یک عالمه 5 بازی کردند. بعدش هم با 3، 1 بازی کردند. تازه! بعدش هم میخواستند قایمباشک بازی کنند.
| ||
آمار تعداد مشاهده: 21 |
||
|
![]() | ![]() |
![]() | ![]() |
بیشتر |