دوست جدید و گنده

10.22081/sn.2018.66477

دوست جدید و گنده


داستان علمی

سیدمهدی طیار

برگ‌های زرد زیادی روی زمین ریخته بود. موش‌موشک و سنجابه داشتند برگ‌بازی می‌کردند. یک‌دفعه زمین لرزید و صدای گرومب گرومب آمد.

موش‌موشک و سنجابه نگاه کردند. یک حیوانِ خیلی گنده داشت می‌آمد.

موش‌موشک گفت: «وای! پاهایش چقدر  کلفت است.»

سنجابه گفت: «چه دندان‌های دراز و خوشگلی دارد! دندان‌هایش به اندازه‌ی شاخه‌ها هستند.»

موش‌موشک گفت: «امّا دماغش از دندان‌هایش هم درازتر است.»

سنجابه و موش‌موشک، آن‌قدر او را نگاه کردند که آمد و به آن‌ها رسید. موش‌موشک گفت: «سلام! ببخشید، اسم شما چیه؟»

او گفت: «سلام کوچولو! من فیل هستم. اسمم فیل‌فیلک است. من از همه‌ی حیوانات جنگل بزرگ‌ترم.»

سنجابه گفت: «چه‌قدر دندان‌هایت سفید است! همیشه مسواک می‌زنی؟»

فیل‌فیلک گفت: «به دندان‌های من می‌گویند: عاج. به دماغ من هم می‌گویند: خرطوم. خرطوم من خیلی قوی است. دوست دارید رویش سُرسُره‌بازی کنید؟»

موش‌موشک و سنجابه خوش‌شان آمد. آن‌ها با خوش‌حالی رفتند و روی خرطومِ فیل‌فیلک یک ‌عالمه سُرسُره‌بازی کردند.

CAPTCHA Image