خوش‌مزه‌ترین نان دنیا

10.22081/sn.2018.66459

خوش‌مزه‌ترین نان دنیا


سیده‌فاطمه موسوی

شما تا به ‌حال خوش‌مزه‌ترین نان دنیا را خورده‌اید؟

خورده‌اید؟

نخورده‌اید؟

امّا من خورده‌ام. اوّلِ اوّلش که خوش‌مزه نبود. راستش خیلی هم خشک بود و بدمزه. وقتی مامان نان‌ها را داد تا با دوستانم بخورم، نگاهش کردم و گفتم: «می‌شود یک چیزی هم بدهی همراهش بخوریم؟ مثلاً پنیری، خرمایی، چیزی.»

مامان اخم کرد و گفت: «نه نمی‌شود. همین را داریم.»

از خانه بیرون آمدم و نان‌ها را با دوست‌هایم تقسیم کردم. همه‌‌ی‌مان داشتیم خِرت و خِرت نان خشک می‌جویدیم که یک نفر از توی کوچه رد شد. من او را می‌شناختم. او امام حسن(ع) بود. بلند شدم و به‌ طرفش دویدم. امام به من لبخند زد و سلام کرد. نگاهی به نان توی دستم کردم و گفتم: «می‌شود مهمان ما بشوید؟»

امام خندید. با مهربانی دستی به سرم کشید و قبول کرد. همان‌جا کنارمان نشست و با ما نان خشک خورد. بعد گفت: «بچّه‌ها، من دعوت شما را قبول کردم و به جمع شما آمدم. حالا از شما هم می‌خواهم که به خانه‌ی من بیایید و مهمان من شوید.»

ما با خوش‌حالی بالا و پایین پریدیم و همه با هم به خانه‌ی امام رفتیم. یک ‌عالمه خوراکی خوش‌مزه خوردیم؛ انگور، انجیر، خرما، عسل، نان تازه... بعد هم امام به هر کدام از ما یک هدیه داد. چه‌قدر خوش گذشت! چه روز خوبی بود!

حالا آن نان خشک بدمزه، خوش‌مزه‌ترین نان دنیا بود؛ نانی که باعث شد ما و امام حسن(ع) بهترین دوست‌های دنیا بشویم.

CAPTCHA Image