یک جای جدید

10.22081/sn.2018.66448

یک جای جدید


علی باباجانی

گل‌های باغ زندگی سلام!

الآن فصل پاییز است؛ یعنی سومین فصل سال. پاییز کارهای مختلفی می‌کند. می‌دانی پاییز چه کار می‌کند؟ الآن می‌گویم.

پاییز برگ‌های سبز درخت‌ها را رنگ‌رنگی می‌کند؛ زرد، قهوه‌ای، قرمز... پاییز هوا را کمی سرد می‌کند؛ پس باید لباس‌های پاییزه بپوشی. پاییز میوه‌های جورواجور می‌آورد؛ مثل انار، سیب، گردو...

پاییز یک کار مهمّ دیگر می‌کند. پاییز درِ مهدکودک و مدرسه‌ها را باز می‌کند. راستی، تو چندساله هستی؟ اگر شش‌ساله شدی، باید به مهد بروی و الآن وقت مهد رفتن تو است. در مهد کودک با بچّه‌های هم‌سن‌وسال خودت آشنا می‌شوی. با خانم‌مربّی آشنا می‌شوی. تازه، چیزهای زیادی یاد می‌گیری؛ مثلاً نقّاشی، کاردستی، بازی‌های جدید.

امسال، یک سال بزرگ‌تر شدی. باید خیلی خوش‌حال باشی که کیف داری، لباس نو داری، مداد و دفتر داری که به مهد می‌روی. آخه بعضی از بچّه‌ها وقتی به مهدکودک می‌روند، گریه می‌کنند. دل‌شان برای مادر تنگ می‌شود. دوست دارند به خانه‌ی‌شان بروند؛ ولی عزیز من، مهدکودک که گریه ندارد! بچّه‌های دیگر هم مثل تو هستند که به مهد می‌آیند. باید با آن‌ها دوست شوی. اگر دلت برای مامان تنگ شد، پیش خانم‌مربّی برو و با او حرف بزن. اصلاً بعضی وقت‌ها هم باید از مامان و بابا دور باشی تا چیزهای جدید یاد بگیری. پس توی مهد، خوش بگذران و شادی کن. مامان و بابا حواس‌شان به تو هست و خیلی دوستت دارند. سنجاقک امیدوار است که در مهد به تو خوش بگذرد. راستی، می‌توانی مجله‌ی سنجاقک را به مهد ببری و به بچّه‌ها و خانم‌مربّی‌ات نشان بدهی. آن‌ها هم از دیدن سنجاقک خوش‌حال می‌شوند.

CAPTCHA Image