10.22081/sn.2018.66162

هیولای سبز

مترجم: رابعه راد

ص2

دیشب خواب دیدم.

ص3 (بالا)

یک خواب بد بود.

(پایین)

خواب یک هیولا بود.

ص4 (بالا)

هیولا، پاهای بزرگ و پرمویی داشت.

(پایین)

از ترس داشتم می‌مُردم.

ص5

از خواب پریدم.

ص6

هیولا کنار تخت‌خوابم بود.

سبز بود و داد می‌زد.

ص7

ای وای، او پدرم بود!

با لباس سبز

و دمپایی‌های پرزدار.

ص8

او می‌گفت: «زود از خواب بیدار شو. داری خواب بد می‌بینی!»

CAPTCHA Image