مترجم: رابعه راد
ص2
دیشب خواب دیدم.
ص3 (بالا)
یک خواب بد بود.
(پایین)
خواب یک هیولا بود.
ص4 (بالا)
هیولا، پاهای بزرگ و پرمویی داشت.
(پایین)
از ترس داشتم میمُردم.
ص5
از خواب پریدم.
ص6
هیولا کنار تختخوابم بود.
سبز بود و داد میزد.
ص7
ای وای، او پدرم بود!
با لباس سبز
و دمپاییهای پرزدار.
ص8
او میگفت: «زود از خواب بیدار شو. داری خواب بد میبینی!»
ارسال نظر در مورد این مقاله