چرخریسَک | ||
![]() | ||
سایر فایل های مرتبط با مقاله
|
||
اکرم توکلی - سلام. چه آواز قشنگی داری! اسم تو چیه؟ - اسم من «چرخ ریسَک» است. بعضیها به من «پرندهی بافنده» میگویند. - مگر بافتن بلدی؟ - من علفهای تازه و شاخههای نازک را جمع میکنم و با نوک تیزم آنها را به هم میبافم. - لانهات را به تنهایی میسازی؟ - بله، تنهای تنها. من لانهام را شبیه یک فلاسک وارونه میسازم. - چی میخوری؟ - من حشرهها و کرمها را میخورم. گاهی هم دانه میخورم. - چهطور حشرهها را شکار میکنی؟ - من با پنجههایم آنها را میگیرم و روی شاخه لِه میکنم و میخورم. - راستی، لانهات را کجا میسازی؟ - لانهی من روی ساقهی درخت بید است. - پس تو در جنگلها زندگی میکنی، درسته؟ - بله؛ من با دوستانم در جنگلها، باغها و پارکها زندگی میکنم. - پرندهی خوشآواز! خوشحالم که با تو آشنا شدم. - من هم همینطور. باید بروم داخل لانهام. خداحافظ! - خداحافظ دوست من! | ||
آمار تعداد مشاهده: 5 |
||
|
![]() | ![]() |
![]() | ![]() |
بیشتر |