جایزه‌ی روزه گرفتن

10.22081/sn.2018.65816

جایزه‌ی روزه گرفتن


علی‌اصغر کاویانی

روز اوّل ماه رمضان، خیلی به ما خوش گذشت. بابا وقتی از سر کار به خانه آمد، دوتا جایزه در دستش بود؛ یکی برای من و یکی هم برای خواهرم.

او برای خواهرم یک سجّاده‌ی ترمه‌ی زیبا خرید. سجّاده‌ی خواهرم آن‌قدر قشنگ است که آدم دلش می‌خواهد همیشه روی آن بنشیند و قرآن و دعا بخواند. مامان گفت که پارچه‌ی ترمه، یکی از کارهای دستیِ هنرمندان اصفهان است. ما وقتی عید نوروز به اصفهان رفته بودیم، از بازار کارهای دستیِ آن‌جا دیدن کردیم.

بابا برای من هم یک «صلوات‌شمار» خرید. من آن را به انگشت اشاره‌ام می‌بندم. هر بار که صلوات می‌فرستم، دکمه‌ی آن را با انگشت شست فشار می‌دهم.

مامان آن دو جایزه را سر سفره‌ی افطار به ما داد. بابا گفت که او و مامان، آن جایزه‌ها را به خاطر روزه گرفتن برای ما خریدند. خواهرم امسال باید روزه‌اش را کامل بگیرد؛ چون او به سنّ تکلیف رسیده است؛ امّا من هنوز کوچک هستم و روزه‌ی کلّه‌گنجشکی گرفتم. من و خواهرم این ماه رمضان را فراموش نمی‌کنیم.

CAPTCHA Image