ترازو
مهدی خسروی
من یک وسیله هستم؛ خوردنی نیستم و توی جیب هم جا نمیشوم.
مرا بیشتر توی مغازهها میبینی. آنجا بعضی چیزها را روی من میگذارند تا من بگویم وزن آنها چهقدر است.
آفرین! فکر کنم فهمیدی. من «ترازو» هستم. شاید در خانهی شما هم باشم و تو خودت را با آن وزن کرده باشی!
ما ترازوها چند جور هستیم. بعضی از ما دو کفه داریم و بعضیها یککفهای هستیم.
ترازوهای دوکفهای، قدیمیتر هستند و الآن بیشتر ما یککفهای هستیم.
ما خیلی مهم هستیم؛ اگر ما نباشیم شما نمیتوانید خودتان و چیزهای دیگر را وزن کنید.
اسم من در قرآن «میزان» است.
ارسال نظر در مورد این مقاله