سفرهای هوپی
به سوی کربلا
سیدمحمد مهاجرانی
سلام! من یک هواپیمای کوچکم و اسم «هوپی» است. توی آسمانِ آبیِ خدای مهربان مثل کبوتر پَر میزنم و به همهجای ایران سفر میکنم. من هم مثل شما خاطرهنویسی را دوست دارم.
دیروز صبح از بالای کشور ایران و عراق ردّ میشدم.
جمعیّت زیادی را دیدم. خیلی زیاد!
همه پرچم به دست و کولهپشتی به دوش، با پای پیاده از ایران به سوی عراق میرفتند.
تعجّب کردم: «چرا پیاده میروند؟ نه اتوبوس، نه قطار و نه هواپیما! خسته نمیشوند؟»
یکی از مسافرانم چشمهایش پر از اشک شد و گفت: «اینها به سوی کربلا میروند.
همه عاشق امام حسین(ع) هستند و دوست دارند با پای پیاده تا حرم او بروند.
هر سال همینطور است. پیر و جوان، زن و مرد، از همهجا به سوی کربلا میروند.»
آرزو کردم که ای کاش من هم مثل انسانها پا داشتم و میتوانستم با پای پیاده به کربلا بروم.
ارسال نظر در مورد این مقاله