آشپزی
داود لطفالله
هر چی بابام میپزه
یا شوره یا بیمزّه
دیشب بابام سوخت غذاش
سیاه شدن کوکوهاش
تا کوکوها رو دیدم
همه با هم خندیدیم
با خنده گفت: «بچّهها!
اینم غذای شما
اینم شام بابایی
کوکوی آفریقایی!»
****
آدمک
مهری ماهوتی
یک گردی صورت
دو چشم و دو ابرو
یک چالهی کوچک
جای دهان او
یک آدمک دارم
خوشرو و خوشخنده
عالی شده بَه بَه
نقّاشی بنده
ارسال نظر در مورد این مقاله