سفرهای هوپی

10.22081/sn.2017.64082

سفرهای هوپی


سفرهای هوپی

عید فطر

سیدمحمد مهاجرانی

من یک هواپیمای کوچکم و اسمم «هوپی» است. توی آسمان آبی مثل کبوتر پَر می‌زنم و به همه‌جای ایران سفر می‌کنم. من هم مثل شما خاطره را دوست دارم.

روز پنجم تیر از شمال ایران به جنوب ایران رفتم.

آن روز «عید فطر» بود. مردم بعد از یک ماه روزه گرفتن، خندان و شادمان جمع شده بودند.

بچّه‌ها از خاطره‌ی روزه‌های کلّه‌گنجشکی‌شان برای هم تعریف می‌کردند؛ از چیزهایی که خورده بودند و بعد فهمیده بودند که روزه‌اند!

همه دسته دسته به طرف محلّ برگزاری نماز عید می‌رفتند.

بالای آسمانِ هر شهر و روستایی که می‌رسیدم، صدای زیبای «الله اکبر» مردم را می‌شنیدم.

با خودم گفتم: «کاش می‌توانستم پایین بروم و بچّه‌هایی را که روزه‌ی کلّه‌گنجشکی گرفته‌اند، سوار کنم و آن‌ها را در آسمان بچرخانم!»

CAPTCHA Image