آمپول (ص 36)

10.22081/sn.2017.63567

آمپول (ص 36)


سوسن طاقدیس

آمپول خیلی درد دارد.

من امروز آمپول زدم. دکتر گفت باید آمپول بزنم، وگرنه حالم خیلی بد می‌شود. من نمی‌خواستم آمپول بزنم؛ ولی بابا گفت: «آمپول دردش از حالِ خیلی بد، کم‌تر است.»

خدایا! من فهمیدم که آمپول بزنم بهتر است. با این‌که درد داشت، آمپول زدم. خودم فکر کردم و این را فهمیدم.

با خودم گفتم: «من چه‌طوری فکر می‌کنم؟ چه‌طوری می‌فهمم؟ اصلاً من چه‌طور حرف‌ها را می‌شنوم؟ چه‌طور دنیا را می‌بینم؟ و...»

خدایا! یک روز به همه‌ی این سؤال‌هایم جواب بده؛ ولی حالا برای همه‌ی این چیزهای عجیب و خوب تو را شکر می‌کنم. تو خیلی مهربانی!

CAPTCHA Image