بابا کُتش را پوشید. مامان هم یک روسری قشنگ، سرش کرد. من هم شمردم: «خانهی اوّل آقاجون، خانهی دوّم عمومهران، خانهی سوّم خالهزهره، خانهی چهارم عمّهمهری...» یک عالمه آدم منتظر ما بودند.
صلهی رحم و دیدن فامیلها، محبّت را زیاد میکند و دشمنی را از بین میبرد.
ارسال نظر در مورد این مقاله