صحراتکونی مهری ماهوتی یه غوله که تو صحراس فوت میکنه هو ها ها بوتهها رو میچینه خاک میپاشه تو هوا
صحراتکونی داره خسته شده هلاکه هرجا مامانغوله هست طوفان گرد و خاکه
|
حمّام آفتاب نسیم نوروزی یه کرم سبز و کوچک میره کنار دریا کنار گوشماهیا میخوابه رو ماسهها
به ابرا میگه لطفاً برید کنار از اینجا باید الآن بتابه خورشید ناز و زیبا
سایهتون افتاده باز تو ساحل و روی آب آخه میخوام بگیرم اینجا حمومِ آفتاب
|
ارسال نظر در مورد این مقاله