پنجشنبه
نوشین نوری
امروز پنجشنبهس
پنجشنبه غروب
اومدیم بازم
به یه جای خوب
بابا یه ساعت
اینجا میمونه
برای دوستاش
قرآن میخونه
دوستای بابا
همه شهیدن
رو مزارشون
لاله کشیدن
======
بابای خسته
شهلا شهبازیحسابی
شب میشه، باباجونم
از سر کار میاد خونه
من میدونم دلش میخواد
تا صبح پیش ما بمونه
امّا چشای خوشگلش
یواش یواش بسته میشه
نشسته خوابش میبره
بس که بابا خسته میشه
ارسال نظر در مورد این مقاله