خانم گاوه ( ص16و17)

خانم گاوه ( ص16و17)


خانم‌گاوه

ترجمه و تلخیص: والهه حسن‌زاده

صفحه 1:

یک روز در خیابان یک خانم‌گاو دیدم.

صفحه 2:

خانم‌گاوه به من نگاه کرد.

من هم به او نگاه کردم.

صفحه3:

من ترسیدم و از روی نرده‌ها پریدم.

صفحه 4:

خانم‌گاوه هم دنبال من آمد.

صفحه5:

او سرش را پایین آورد. من شاخ‌های او را دیدم.

صفحه6:

خانم‌گاوه گفت: «ماااا... نترس. من فقط یه گاوم.»

CAPTCHA Image