من کنارت می نشینم (ص 14و15)

من کنارت می‌نشینم

علی باباجانی

من روی پاهای مامان می‌نشینم. مامان موهایم را ناز می‌کند. توی گوشم لالایی می‌خواند. پاهایش را تکان می‌دهد و فکر می‌کنم روی وسایل بازی پارک نشستم.

من روی پاهای بابایم می‌نشینم. بابا کتاب را باز می‌کند و جلوی صورتم می‌گیرد. بعد برایم شعر و قصّه می‌خواند.

من، بابا و مامانم را خیلی دوست دارم. عمو و دایی را هم خیلی دوست دارم؛ امّا روی پاهای آن‌ها و بقیّه‌ی آدم‌ها نمی‌نشینم. وقتی آن‌ها به من می‌گویند: «بیا روی پاهایم بنشین»، من می‌روم و می‌گویم: «ممنونم! می‌خواهم پیش شما بنشینم.»

بابا و مامان من، از این‌ کار من خوش‌حال هستند. آن‌ها به من می‌گویند: «باید مراقب خودت باشی. روی پاهای کسی ننشین.»

من هم می‌گویم: «چشم! من کنار آن‌ها می‌نشینم.»

CAPTCHA Image