چتر
افسانه شعباننژاد
چتر قشنگی داشتم
یه گوشه جاش گذاشتم
خروسه از راه رسید
چتر قشنگم رو دید
گفت: میبرم به لونهم
برای جوجه جونم
خیس نشه بال جوجهم
خوشا به حال جوجهم
خروسه همچی همچین
دوید با تاج چینچین
دویدم و دویدم
تا که به اون رسیدم
قوقولی قولی قوقو
چترو گرفتم از او
صدای بارون اومد
بارون دون دون اومد
چترمو زود وا کردم
تاتی و تاتا کردم
اومد صدای چیک چیک
از روی چتر کوچیک
به من چی گفت با صداش
«خیلی مواظبم باش»
ارسال نظر در مورد این مقاله