ماهی‌کوچولو و موج دریا (ص 6 و 7)

ماهی‌کوچولو و موج دریا (ص 6 و 7)


ماهی‌کوچولو و موج دریا

ناصر نادری

ماهی‌کوچولو خوابش نمی‌آمد. گفت: «چی کار کنم، چی کار نکنم؟»

آمد بالای آب. ماه توی آسمان بود.

گفت: «به ماه نگاه می‌کنم تا خوابم ببرد!»

ماه او را دید، خندید و برایش شکلک درآورد.

ماهی‌کوچولو چندتا حُباب درست کرد و فوت کرد به هوا.

ماه پرسید: «خوابت نمی‌برد؟»

ماهی‌کوچولو گفت: «نه!»

موج دریا، حرفش را شنید و گفت: «بیا بغل من! الآن خوابت می‌بَرَد.»

ماهی‌کوچولو رفت تو بغل موج دریا.

موج دریا، آهسته بالا و پایین رفت و برایش لالایی گفت.

ماهی‌کوچولو خوابید و خواب پری دریایی را دید.

CAPTCHA Image